شیوه تغییر رفتار در کودکان و نوجوانان (بخش دوم)
پرخاشگری، آسیب رسانی به دیگران، رفتارهای ضداجتماعی و ... برخی از رفتارهای ناپسند شایع در میان کودکان و نوجوانان است. آیا راهی برای اصلاح این دست از رفتارها وجود دارد؟ ما در این نوشتار برآنیم به بیان راهکارهای تغییر رفتار بپردازیم. با ما همراه باشید.
تقویت افتراقی، شکل دهی رفتار و آموزش مهارت های رفتاری ایجابی بودند و باعث به وجود آمدن یک رفتار جدید می شدند.
۲. آموزش مهارت های رفتاری
در بسیاری از موارد، سبک زندگی با صرف تقویت کننده ایجاد نمی شوند؛ بلکه نیاز به آموزش مهارت وجود دارد. در چنین مواردی از روش آموزش مهارت های سبک زندگی برای تغییر رفتار استفاده می کنیم. برای مثال، رانندگی نیاز به آموزش دارد و فقط با تقویت کننده، یادگیری و اصلاح آن ممکن نیست. مثال دیگر این است که گاه بنا داریم در رفتارهای بین فردی، کنترل خشم یا پرخاشگری صورت گیرد. این موارد صرفا با شکل دهی رفتار قابل اصلاح نیست؛ بلکه به آموزش برخی مهارت ها مثل کنترل خشم نیاز است.
آموزش مهارت های رفتاری، شامل چهار مرحله است:
الف) الگودهی: الگودهی" یعنی رفتار صحیح به یادگیرنده نشان داده شود و این نشان دادن می تواند به صورت حقیقی یا مجازی باشد. اگر می خواهید الگودهی مؤثر داشته باشید، الگودهی شما باید از چهار ویژگی برخوردار باشد، این ویژگی ها عبارت اند از: متمایز بودن، دارا بودن بار عاطفی، پیچیدگی رفتار و برخوردار بودن از ارزش های کاربردی.
ب) آموزش
ج) تمرین: تمرین یعنی یادگیرنده پس از مشاهده الگو و آموزش، رفتار را تکرار کند. بعد از این که به یادگیرنده آموزش داده شود، باید در اولین زمان، شرایط تمرین را برای او به وجود آورد.
د) پس خوراند: بدین معناست که یاددهنده یا معلم، واکنشی به یادگیرنده نشان دهد که شامل تحسین یا تقویت کننده های دیگر است؛ این واکنش (پسخوراند) به تصحیح اشتباهات یا آموزش بیش تر در رفتار صحیح کمک می نماید.
آموزش مهارت های رفتاری، شامل چهار مرحله است:
الف) الگودهی: الگودهی" یعنی رفتار صحیح به یادگیرنده نشان داده شود و این نشان دادن می تواند به صورت حقیقی یا مجازی باشد. اگر می خواهید الگودهی مؤثر داشته باشید، الگودهی شما باید از چهار ویژگی برخوردار باشد، این ویژگی ها عبارت اند از: متمایز بودن، دارا بودن بار عاطفی، پیچیدگی رفتار و برخوردار بودن از ارزش های کاربردی.
ب) آموزش
ج) تمرین: تمرین یعنی یادگیرنده پس از مشاهده الگو و آموزش، رفتار را تکرار کند. بعد از این که به یادگیرنده آموزش داده شود، باید در اولین زمان، شرایط تمرین را برای او به وجود آورد.
د) پس خوراند: بدین معناست که یاددهنده یا معلم، واکنشی به یادگیرنده نشان دهد که شامل تحسین یا تقویت کننده های دیگر است؛ این واکنش (پسخوراند) به تصحیح اشتباهات یا آموزش بیش تر در رفتار صحیح کمک می نماید.
۳. تنبیه
سه روش قبلی که بیان شد، یعنی: تقویت افتراقی، شکل دهی رفتار و آموزش مهارت های رفتاری ایجابی بودند و باعث به وجود آمدن یک رفتار جدید می شدند. زمانی که رفتار با پیامدی که منجر به کاهش در احتمال بروز مجدد آن رفتار می گردد، دنبال شود و همراه با آزار دیدن باشد، آن گاه تنبیه اتفاق افتاده است. پیامد رفتار ممکن است شامل ارائه رویداد محرک (تنبیه مثبت) یا حذف رویداد محرک (تنبیه منفی) شود. تنبیه مثبت (ایجابی)، شامل ارائه یک محرک آزارنده است که اغلب دردناک یا ناخوشایند است؛ مثل: توبیخ کردن. تنبیه منفی، شامل برداشتن رویدادهای تقویت کننده و خوشایند به دنبال وقوع رفتار مشکل آفرین است؛ برای مثال، خاموش کردن تلویزیون.
اشکالات تنبیه
تا جایی که می توان نباید از تنبیه بدنی استفاده کرد، دلیل این امر را در چهار مورد می توان بیان کرد:
- می تواند نقض حقوق مراجع یا آزمودنی باشد؛ امروزه در سیستم تعلیم و تربیت به معلم گفته می شود که حق ندارد دانش آموز را تنبیه بدنی کند، زیرا نقض حقوق وی محسوب می شود.
- باعث ایجاد آزار، آسیب یا حداقل رنج و ناخوشایندی در فرد است.
- باعث برانگیختن پرخاشگری می شود؛ فرد تنبیه شده، یا پرخاش رانسبت به کسی که او را تنبیه کرده برمی گرداند یا آن را بر افراد کوچک تر از خود، اعمال می نماید.
- یادگیری صرفا برای کاهش رفتار نامطلوب است؛ این در حالی است که فردی که تنبیه می شود، ممکن است رفتار بدتری انجام دهد.
بایسته های فرایند استفاده از روش تنبیه
تنبیه آخرین گزینه باشد. آیا باید تنبیه را به طور کلی کنار گذاشت؟ در پاسخ باید گفت که خیر؛ نباید تنبیه را به طور کلی حذف کرد، ولیکن باید آخرین گزینه باشد؛ ابتدا باید از روش های تقویت افتراقی، شکل دهی رفتار، آموزش و ... استفاده کرد، اگر نتیجه مدنظر حاصل نشد، باید از روش تنبیه استفاده کرد.
رعایت مراتب تنبیه
مراتب تنبیه به این صورت است:
ابتدا باید از تغافل استفاده کرد و رفتار بد فرد را نادیده گرفت؛ پس از آن، رفتار باید به غفلت، منسوب شود؛ به این معنا که گفته شود فرد ناخواسته دست به رفتار نامناسب زده و حواسش نبوده است، ولو این که این گونه نباشد.
مرحله بعد، محروم کردن است؛ برای مثال، فرد خطاکننده از دیدن تلویزیون یا بازی والدین با او محروم شود.
مرحله چهارم، جبران کردن است؛ برای مثال، اگر کودک، غذا را روی زمین ریخت، باید او را راهنمایی کرد که غذاها را جمع کند.
مرحله پنجم، جریمه کردن است؛ فرد برای رفع آن رفتار نامطلوبی که انجام داده، پولی را پرداخت یا کار خاصی را انجام
دهد.
توبیخ کردن نیز مرحله آخر است. از آنجا که توبیخ موجب آسیب روانی برای فرد است، می بایست در آخرین گام به آن مبادرت شود. توبیخ یعنی سرزنش کردن، که فرد چرا کار نامطلوب را انجام داده است و اهانت یا قهر در مقابل رفتار فرد انجام شود. این در حالی است که معمولا اولین کاری که انجام می گیرد، توبیخ است. بنابراین، لازم است که این مراحل رعایت شود.
ابتدا باید از تغافل استفاده کرد و رفتار بد فرد را نادیده گرفت؛ پس از آن، رفتار باید به غفلت، منسوب شود؛ به این معنا که گفته شود فرد ناخواسته دست به رفتار نامناسب زده و حواسش نبوده است، ولو این که این گونه نباشد.
مرحله بعد، محروم کردن است؛ برای مثال، فرد خطاکننده از دیدن تلویزیون یا بازی والدین با او محروم شود.
مرحله چهارم، جبران کردن است؛ برای مثال، اگر کودک، غذا را روی زمین ریخت، باید او را راهنمایی کرد که غذاها را جمع کند.
مرحله پنجم، جریمه کردن است؛ فرد برای رفع آن رفتار نامطلوبی که انجام داده، پولی را پرداخت یا کار خاصی را انجام
دهد.
توبیخ کردن نیز مرحله آخر است. از آنجا که توبیخ موجب آسیب روانی برای فرد است، می بایست در آخرین گام به آن مبادرت شود. توبیخ یعنی سرزنش کردن، که فرد چرا کار نامطلوب را انجام داده است و اهانت یا قهر در مقابل رفتار فرد انجام شود. این در حالی است که معمولا اولین کاری که انجام می گیرد، توبیخ است. بنابراین، لازم است که این مراحل رعایت شود.
عدم استفاده از تنبیه بدنی (مگر در شرایط ضروری)
لازم است که از تنبیه بدنی حتی الامکان استفاده نشود. اکثر روان شناسان، با تنبیه مخالف هستند و فقط با شرایطی آن را جایز می دانند. در شرع هم، مادر حق تنبیه بدنی را ندارد و فقط پدر است که این حق را دارد؛ آن هم ضمن رعایت شرایطی همچون عدم قرمز شدن پوست فرد؛ اگر پوست فرد قرمز شود و فرزند بزرگ شود، پدر باید دیه او را بپردازد. معلم هم با اجازه پدر و به قصد تأدیب و با همان شرایط (قصد تأدیب و یادگیری و بدون جرح و زخم بدن و...) می تواند دانش آموز را تنبیه کند.
استفاده نکردن از تنبیه به منظور انتقام و تشفی. تنبیه باید در مقام انتقام و تشفی نباشد؛ وگرنه منجر به پرخاشگری می شود و تأثیری بر فرد ندارد. در تنبیه، شخص باید احساس کند که تنبیه کننده او را دوست دارد و تنبیه ناشی از دلسوزی است.
فاصله اندک تنبیه از رفتار نامطلوب. هم چنین، تنبیه باید بلافاصله بعد از رفتار نامطلوب باشد؛ یکی از دلایلی که حدها مؤثر واقع نمی شود، سپری شدن مدت طولانی پس از وقوع جرم و بعد اجرای حد است که در این صورت اثر خود را از دست می دهد. تنبیه باید بازدارنده باشد.
استفاده نکردن از تنبیه به منظور انتقام و تشفی. تنبیه باید در مقام انتقام و تشفی نباشد؛ وگرنه منجر به پرخاشگری می شود و تأثیری بر فرد ندارد. در تنبیه، شخص باید احساس کند که تنبیه کننده او را دوست دارد و تنبیه ناشی از دلسوزی است.
فاصله اندک تنبیه از رفتار نامطلوب. هم چنین، تنبیه باید بلافاصله بعد از رفتار نامطلوب باشد؛ یکی از دلایلی که حدها مؤثر واقع نمی شود، سپری شدن مدت طولانی پس از وقوع جرم و بعد اجرای حد است که در این صورت اثر خود را از دست می دهد. تنبیه باید بازدارنده باشد.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}